کتاب دوباره فکر کن آدام گرانت از نشر نوین، قدرت دانستن چیزهایی که نمیدانیم

کتاب دوباره فکر کن(think again) به شما فرصت بازنگری های مجدد را می دهد.نویستده در این کتاب شما را به این نتیجه می رساند که در باور ها، دانش ها و تصمیمات کهنه تان انقلابی ایجاد کنید.
بسیاری از ما به دانش و تخصصی که داریم دوست داریم پایبند بمانیم،قطعا این عقیده در (یک دنیای با ثبات) منطقی است و حتی برای ما مفید خواهد بود.اما مشکل اینجاست که دنیای امروز مدام و به سرعت در حال تغییر است پس ما معادل زمانی که برای تفکر صرف میکنیم، برای بازنگری و اصلاح تفکرمان هم باید وقت بگذاریم.

مبحث مهمی که در این کتاب به آن پرداخته شده است رمز رسیدن به این نکته است، فرمولی که با آن شما به نقطه ای جدید از تفکرتان می رسید و آن فرمول (تجدید نظر) است! بله تجدید نظر به شما فرصت دوباره فکر کردن را می دهد.

خلاصه ای از کتاب دوباره فکر کن

دوباره فکر کن اثری موفق از آدام گرانت(Adam Grant) نویسنده ی کتاب های نو آفرینی ، توانمندی های نهان ، بده بستان ، گزینه ب

نویسنده موضوع را با داستانی که احتمالأ شنیده اید شروع می کند، داستان قورباغه ای که اگر در آب جوش بیفتد بلافاصله بیرون می پرد. اما اگر قورباغه را در آب ولرمی که به تدریج دمایش را افزایش می دهیم بی اندازیم همان جا میمیرد!

گرانت در این باره تحقیقی انجام داده است و می گوید این داستان حقیقت ندارد! اگر قورباغه در آب جوش بیفتد دچار سوختگی می شود بنابراین یا می تواند فرار کند یا نمی تواند.
اما وضع قورباغه دیگر در آب در حال جوش بهتر است چون به محض اینکه دمای آب برایش غیر قابل تحمل می شود بیرون می پرد و خودش را نجات می میدهد.در نتیجه قورباغه ها توان ارزیابی مجدد را دارند و این ما هستیم که این قدرت را از دست داده ایم.

چرا که پس از شنیدن این داستان آن را می پذیریم و به خودمان فرصت نمی دهیم ارزیابی کنیم و درستی آن را زیر سوال ببریم.

در این کتاب شما می آموزید که تجدید نظر مجموعه ای از مهارت ها و همچنین یک طرز فکر است.در اصل ما ابزار های ذهنی زیادی در اختیار داریم فقط باید حواسمان باشد گهگاهی آن هارا از قفسه ذهنمان بیرون بیاوریم و گرد و غبارشان را پاک کنیم.

به گفته گرانت ایده اصلی کتاب دوباره فکر کن که تجدید نظر درباره عقاید و باور های قدیمی است،زمانی در ذهنش جرقه زده که از همکارش شنیده:فقط به این دلیل که مطلبی در کتاب درسی نوشته شده،لزومأ  درست نیست.ممکنه دیدگاه نویسنده باشه نه چیزی که حقیقت داره.

در هوشتان تجدید نظر کنید!

هوش را می توان در قدرت داشتن تفکر و یادگیری تعریف کرد. تصور عموم این است که هر چقدر باهوش تر باشید راحت و با سرعت می توانید مسائل پیچیده را حل کنید.

به نظرتان در دنیای پیچیده امروز ، مهارت های دیگری وجود دارند که شاید بیشتر از هوش اهمیت داشته باشند؟

طبق گقته این کتاب فراموش کردن مطالب گذشته ، دوباره فکر کردن ،تجدید نظر در عقاید گذشته از هوش اهمیت بیشتری دارند.

سرعت در تغییر

به لطف تکنولوژی سرعت دسترسی به اطلاعات مدام در حال افزایش است،به عنوان مثال در حال حاضر سرعت دریافتی اطلاعات و دانش هر فرد در سال 2011 ، حدودأ 5 برابر بیشتر از 25 سال پیش است.

در سال 1950 نزدیک به 50 سال طول می کشید تا علم پزشکی دو برابر شود. در سال 1980 این بازه زمانی به هفت سال رسید و در سال 2010 سرعت دو برابر شدن دانش پزشکی به سه و نیم سال رسید.این یعنی سرعت افزایش تغییرات، در نتیجه باید راحت تر عقاید و باور هایمان را زیر سوال ببریم تا با سرعت تغییرات همراه باشیم.

البته که ابن کار آسان نیست .روز به روز باور های ما ریشه دار تر و محکم تر از قبل میشود.مثلا هنوز نمیتونیم بپذیریم که پلوتون سیاره نیست.پس از هر اکتشاف تاریخی و تحول علمی معمولا سال ها طول می کشد کتاب های درسی و آموزشی اصلاح شوند.

به یاد داشته باشد عقاید قدیمی نوعی فسیل های ذهنی هستند که باید کنار گذاشته شوند.

هر قدر باهوش تر باشید، کُند تر می شوید!

قدرت ذهنی نشان دهنده چابکی نیست،اگر ذهنتان قدرتمند باشد اما خالی از انگیزه برای تغییر ذهنیت شما فرصت تجدید نظر را از دست می دهید و در راستای سرعت تغییر کُند عمل می‌کنید.

طبق تحقیقات افرادی که در تست هوش ضریب بالایی دارند بیشتر از سایر افراد اسیر کلیشه ها می شوند زیرا این الگو هارا سریع تشخیص می دهند.و با آزمایش های جدید مشخص شده افراد باهوش با به روزرسانی باور هایشان مشکل بیشتری دارند.

اگر مهارت تجدید نظر را در خود افزایش دهید به سرعت می توانید پیشرفت کنید، به خاطر بسپارید که هدف از یادگیری تأیید باورها نیست بلکه تکامل آنهاست.

آدام گرانت(Adam Grant) نویسنده کتاب از نو بیندیش

آدام گرانت روانشناس مطرح و برگزیده جهان تمامی نکات روانشناختی خود را در کتاب هایش به قلم اورده است.با خواندن کتاب های گرانت به لایه ی عمیقی از خودشناسی می رسید.
نویسنده انتظار ندارد که با تمامی تفکراتش هم نظر باشید او فقط امیدوار است با روایت داستان هایش و ایده هایی که دارد  هدایتگر شما در مسیر نو اندیشی باشد.